شهرادشهراد، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

شاه جوانمرد

ده ماهگى گل پسر

  سلام عزيزدل مامان  ده ماهگيت مبارک گل پسرم     شهراد جون نفس مامان روز به روز دارى بزرگتر ميشى و ما شاهد شيرين کاريات هستيم      چندروزى هست که چهاردست و پا ميرى البته فقط دنده عقب    ميخواى برى دست به وسيله اى بزنى بهت ميگم شهراد جون دست نزن يکم نگاه ميکنى بهم و ديگه دست نميزنى و مياى تو بغل خودم خاله مينا واست کاميون خريده توش ميشينى و ميگى راه ببريمت يازده اسفند با هم رفتيم کنسرت سون باند خيلىنگران بودم شايد بترسى ولى خداروشکر مثه يه مرد نشستى و نگاه ميکردى بعد نيم ساعت تو بغلم با اون همه سرو صدا خوابيدى ولى خيلى خوش گذشت مامان گلم         نوزده...
25 اسفند 1392

روزهای من و شهراد

سلام گل پسرخوبى مامانى؟الهى مامان فدات بشه    عزیزم:این روزها داره خیلی خیلی زود میگذره و ما شاهد بزرگتر شدنت هستیم اصلا باورم نمیشه ده ماه گذشت شهرادی که سال قبل این موقع تو دل مامانش بود الان کنارش هست و با شیرین کاریها وشیطنتاش باعث شده زندگیمون شیرین وشیرین تر شه   تو عشق و نفس مامانی و بابایی هستی و با تمام وجودم دوست داریم عزیزم      عزیزدلم: هنوز سوپ زیاد نمیخوری و بیشتر به میوه علاقه داری خداروشکر این موضوع باعث نشده وزنت کمتر شه و حتی بیشتر هم شده هنوز چهار دست و پا نمیری فقط  نشسته عقب جلو میری رو زانوهات یکم با کمک من یا بابایی می ایستی همش دوست داری باهات بازی کنی...
9 اسفند 1392
1